نقد، اقتضائات و اخلاق آن
نویسندگان
چکیده
نقد، ابزار تشخیص امر درست از نادرست و راه بهدستآوردن برداشت، فهم و گزارۀ قابلاطمینان تجربی و عقلی از بررسی خُردهگیرانه از حقایق زندگی به سود رفاه مادی و سعادت معنوی است. این نقد ریشه در نخستین تلاش های آگاهانۀ انسان برای شناخت خود، محیط طبیعی و اجتماعی، اندیشه، کنش اجتماعی و بهبود زندگی جمعی اش دارد که در ابتدا با مسائل و مشکلات بسیاری همراه بوده است. نقد سیر تحول و انواع گوناگون دارد و نقد دینی، فلسفی، اجتماعی، ادبی، تاریخی، علمی و حرفه ای، نمونههایی از این انواع و شکلهای تکاملیافتهتر آن بهشمار میآیند. نقد، طی زمان طولانیای دچار تحول شده و سرانجام در قالب نقد علمی به پیشرفتی تعیینکننده رسیده است. نقد علمی لازمۀ رشد و بالندگی فکری، تحلیلی و توسعۀ دانش، و در عین حال، امری پارادایمیک و دستاورد مبارزات گستردۀ اجتماعی و ضد استبدادی و توانایی های فکری اندیشمندان جوامع مدرن است. نقد علمی، ثمرۀ علمگرایی در جامعۀ مدرن و اقتدار نرم است که به اتکای اطلاعاتگرایی رخ داده و با جایگزینی اخلاق پروتستانی با اخلاق کاتولیکی و پارادایم کوپرنیکی با پارادایم بطلمیوسی میسر شده است. در این مقاله، تحول نقد و تبدیل آن به یک دستاورد بزرگ بشری، رابطۀ نقد و اخلاق شرح داده شده و زمینههای موردنیاز برای نهادینهشدن آن بیان شده است. همچنین نشان داده شده که انتقاد اجتماعی و توسعۀ علمی دو روی سکه تحولات مدرن هستند و بنابراین، با برقراری مناسبات اجتماعی مدرن میسر شده و در آن رقابت پذیری و نقدپذیری بهعنوان رویه های اخلاقی پدیرفته شده و همۀ نیروهای اجتماعی به بازی نقدپذیری و رقابتپذیری تن دادهاند. نقد علمی همچنین نیازمند نظام اخلاقی ویژه است؛ زیرا بدون اخلاق بهمعنای الگوها و عادات رفتاری سیستمی و نهادینهشده در سطح نهادها و سازمانها و درونیشده در سطح فردی که بهعنوان ضمانت اجرای تداوم آن رفتارها عمل کند، نمیتوان به پایداری و بهرهمندی از نقد امیدوار بود. اخلاق نقد در نظام های مردمسالار مبتنی بر کنش قانونی، عدالت خواهانه، رفتار سیاسی حزبی رقابتی و تلاش برای بهبود مستمر و کسب رضایت متقابل مبتنی بر کثرت و آزادیهای مشروع و قانونی است.
منابع مشابه
موضوعشناسی علوم انسانی و اقتضائات روششناختی آن
یکی از مسائل مهم و اصلی در علوم انسانی، روششناسی آن است. عوامل و متغیرهای مختلفی در روششناسی نقش دارند که از جمله آن، موضوع علوم انسانی و نوع تلقی از آن است. موضوع علوم انسانی در یک معنای کلی، انسان و جامعه و در معنای دقیقتر عبارت است از کنش انسانی. نوع تلقی از انسان و کنشهای وی در مکاتب علمی- نظیر پارادایمهای سهگانه در علوم انسانی- متفاوت بوده و بر اساس آن، به روششناسی متفاوتی نائل ...
متن کاملبررسی و نقد نظریۀ اخلاقی برگسون و مبانی آن با تأکید بر نقد اخلاق تکلیفمحور کانت
از سرآغاز تفکر فلسفی تا ظهور کانت، قوۀ عقل نظری، بنیاد قوۀ عقل عملی لحاظ شده است. از جمله فیلسوفان صاحب نظر و تأثیرگذار غرب ـ در حوزۀ عقل عملی و اخلاق ـ هانری برگسون فرانسوی است. در نظام فکری برگسون، با تغییر معنای ادراک بهعنوان نخستین ثمرۀ کنش و واکنش، ایماژ انسان با عالم خارج، عمل و قوۀ عقل عملی بر نظرورزیْ تقدم مییابد و نتیجۀ این چرخش مبنایی، در اخلاق برگسون نمایان میگردد. با تو...
متن کاملبررسی مبانی انسانشناختی علوم انسانی غربی و اقتضائات روششناختی آن
هدف: هدف از انجام این پژوهش، تببین مبانی انسانشناختی پارادایمهای رایج در علوم انسانی غربی و پاسخ به این پرسش بود که آیا روششناسی علوم انسانی غربی متأثر از مبانی انسانشناختی آن است یا خیر. روش: تحقیق حاضراز نوع توصیفی- تحلیلی و مطالب آن با روش ...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
فصلنامه نقد کتاب علوم اجتماعیجلد ۲، شماره ۵، صفحات ۷۳-۸۸
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023